بطری سس خرسی دیگه نیاز به معرفی نداره. ولی تو این مطلب میخوایم بریم سراغ تاریخچه شرکت تولیدکننده و طراحی این بطری. آخر سر هم یکم نقدش میکنیم.
بطری سس خرسی مهرام توسط شاهرخ ظهیری (پدر صنایع غذایی) تولید شد. ایشون در مصاحبههای خودشون اینطور گفتن: بذارین یک خاطره براتون بگم. در سال ۱۳۵۱ که محل نمایشگاههای بینالمللی تهران تاسیس شد، در اولین نمایشگاه ما شرکت کردیم و یک ظرف بزرگ سالاد پر از سس گذاشته بودیم و شیشههای سس رو هم روی قفسه و پیشخوان غرفه چیده بودیم. یکی از اولین بازدیدکنندگان ما خانمی بود که مشخصاً شیک و مدرن هم بود و از ظاهرش معلوم بود که از خانوادهای مدرن و آشنا به سبک جدید زندگی هستش. وقتی به غرفه ما رسید یکی از شیشههای کوچک سس رو برداشت و درش رو باز کرد و بو کشید و بعد از مسئول غرفه ما پرسید این مالیدنیست؟! که مسئول غرفه براش توضیح داد این سسه و خوردنیست. بعد هم براش توضیح داد که چطور سس رو با سالاد میخورن و نمونههای مختلف سس رو به اون داد که بچشه. منظورم اینه که ما تولید چنین محصولی رو آغاز کردیم که حتی خانوادههای مدرن شهری هم با اون آشنا نبودن. حدود ۲۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۷۵ ما روزی ۱۰۰ هزار شیشه سس مایونز و ۱۶۰ هزار شیشه سس کچاپ تولید میکردیم و باز هم جوابگوی بازار نبودیم. ببینین در این فاصله ۲۵ ساله یک دنیا تجربهست. در روز اول ما کار رو با ۱۳ کارگر و یک میلیون تومن سرمایه آغاز کردیم بعداً به هفت کارخانه با بیش از دو هزار کارگر رسیدیم.
روش فروش، رشد و افول شرکت مهرام
ایشون میگن: برای اینکه کار رو راه بندازم و محصول رو به مغازهدارها بشناسونم، طرحِ خرید کاذب راه انداختم. افرادی رو با سنین مختلف از کودک گرفته تا مرد و زن مسن جمع کردیم و به این افراد پول دادیم که برن به مغازهها و سس مهرام بخرن. طرح خوبی بود و جواب هم داد. باعث شد مغازهداران، تقاضای بیشتری برای سس داشته باشن. فکر کنید اوایل کار حدود ۵۰ درصد از سس توزیعشده رو خودمون میخریدیم و برمیگردوندیم و دوباره در کارتن میچیدیم و میفرستادیم. طرح خوبی بود امّا کافی نبود. به همین دلیل از ویزیتورها خواستم که تاریخ تولد مغازهدارها رو بپرسن و بنویسن. بعد هم هر روز گل رز و کارت میخریدیم و در روز تولدشان برای این مغازهدارها گل و کارت میفرستادیم. در اون زمان این کار بسیار عجیب بود و بلافاصله با شرکت تماس میگرفتنن که مثلاً خانواده من تاریخ تولدم را نمیدونن و به این شکل به هر حال خرید از مهرام زیادتر و زیادتر شد و سس در سبد خرید مردم قرار گرفت. به هر حال خود مغازهدارها هم در تبلیغ کالا نقش داشتنن و چون کیفیت محصول هم خوب بود روی مصرفکننده اثرگذار بود.
استاندارد كرافت آمریكا، شرایط ویژه ای رو برای تولید سس تعریف میكرد. شرایطی كه در ایران اون زمان، دست و پای شاهرخ ظهیری رو برای تولید سس مهرام بسته بود. براساس این استاندارد، درصد اسید سس تولیدی باید پایین تر از سركههای معمولی میبود. بنابراین تولید محصول سس مهرام به سركه مرغوب و استاندارد نیاز داشت، در حالی كه اون نوع سركه در بازار اون موقع پیدا نمیشد. پس ظهیری باید راه چارهای برای تولید سس مهرام میاندیشید. در اون زمان كارخونه تولید سركه وردا در تهران فعالیت داشت كه متعلق به شهرام پهلوی نیا، پسر اشرف پهلوی بود.
این كارخونه قادر بود سركه استاندارد مورد نیاز شاهرخ ظهیری را تامین كنه. ظهیری برای خرید این كارخونه وارد مذاكره شد و در نهایت تونست وردا رو به مبلغ 30 میلیون تومان از شهرام پهلوینیا خریداری كنه. با خرید كارخونه وردا، مهرام وارد مرحله تولید شد. ظهیری بلافاصله دو خط تولیدی یكی از انگلیس و دیگری از آلمان در مهرام به راه انداخت. كارخونه سركه وردا رو هم با ماشین آلاتی كه از آلمان وارد كرد، بازسازی کرد.
ایشون میگن: قبل از ما سس بیژن تولید میشد. آقای بیژن مهاجری بود که به گفته خودش در خونهشون سس تولید میکرد و هر روز صبح با دوچرخه به تعدادی از مغازهها میبرده و سس سالادش را توزیع میکرده. بعد ما شروع کردیم به توزیع و تبلیغ سس، آقای مهاجری هم تلفن زد و گفت خدا پدرتان را بیامرزد، شما تبلیغ کردید و سس ما را هم دارند میخرند. بعد از ما اونها هم کارشون رو توسعه دادن و تولیدشون رو اضافه کردن. در حقیقت اگر بخوایم بگیم که چه کسی اول از همه در ایران سس تولید کرده، باید از سس بیژن نام ببریم. امّا اصلاً شناخته شده نبود و بعد از تبلیغ ما، بازارش رو پیدا کرد و اینکه کارش در حجم پایین و در خانه خودش بود. بعد از ما بود که او هم به فکر افتاد کار رو توسعه بده. در واقع ما هیچ رقیبی نداشتیم.
پس از خاتمه جنگ تحمیلی، مشكلات اقتصادی به یه شکل دیگه بر سر جامعه صنعتی ایران خراب شد. بانك مركزی در اون زمان اعتبارات شركت های خصوصی رو تا 50 درصد كاهش داد و به این ترتیب واحدهای تولیدی بخش خصوصی برای خرید و تامین مواد اولیه با مشكل مواجه شدن. شركت مهرام هم كه تا قبل از این در قالب سهامی خاص فعالیت میكرد، به ناچار به سهامی عام تبدیل شد و با ورود 50 درصد سرمایه شركت به بورس جون تازهای گرفت.
شاهرخ ظهیری در اون زمان بود كه دیگه توان اداره مهرام رو در خودش ندید. بالارفتن سن و بیماری قلبی او باعث شد از مدیریت مهرام كنارهگیری كنه. با این حال پایگاه دیگهای برای ادامه فعالیت ظهیری فراهم بود. ایشون در زمان اداره مهرام همكاری مستمری با اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران داشت و همزمان با برگزاری اولین دوره انتخابات اتاق به عضویت هیات نمایندگان پارلمان بخش خصوصی دراومده بود. ظهیری بیش از 30 ساله كه عضو اتاق بازرگانی تهرانه و طی دو دوره اخیر در سمت عضو هیات رئیسه اتاق تهران و به عنوان خزانهدار اتاق تهران مشغول به فعالیت هستش.
درباره طراحی بطری سس خرسی
از طراحی بطری سس خرسی که بخوایم حرف بزنیم، نباید از خودش و شرکت مهرام حرف بزنیم! بلکه باید از یک ظرف عسل فرنگی قدیمی حرف بزنیم! بله، دیگه ببخشید. طراحی این ظرف عسل، متعلق به شرکت Dutch Gold هستش. که میتونین توی صفحه درباره ما اونها، درباره تاریخچه شرکت و این ظرف عسل بخونین. تنها نقطه مشترکشون اینه که ظرفِ عسل، فرنگی هستش (آمریکایی) و سس داخل بطری هم، گوجه فرنگی!
اگر یه وقت به سرتون زد که سس تولید کنین و نیاز به بطری داشتین، پا نشید برین خدایی نکرده یه خرسی، جکی جونوری چیزی از فرنگ بیارین ها! یه زنگ به خود ما بزنین، تو راسته طرحفروشان، خودمون براتون یه بطری سس گوجه فرنگی حوب طراحی میکنیم. دم شما گرم.
تاریخچه شرکت Dutch Gold
در سال 1946 وقتی که آقای Ralph Gamber سه تا کندوی عسل به قیمت 27 دلار خرید، دلش میخواست رویای بچگیش رو که درباره زنبورها و فروختن عسل به همسایههاشون بود رو، دوباره زنده کنه. ایشون و همسرشون خانم Luella اون موقع نمیدونستن که این حرکتشون، در آینده تبدیل میشه به یکی از بزرگترین تجارتهای بستهبندی عسل در کشور.
چطور ایده خرس عسلی شکل گرفت؟
توی سال 1957 وقتی که Ralph و Luella Gamber داشتن با دوستاشون Rita و Woodrow Miller که اتفاقاً اونا هم تو کارِ بستهبندی عسل بودن، معاشرت میکردن، خیلی زود مکالماتشون رفت به سمت پیدا کردن یه بستهبندی خاص برای عسل. با توجه معروف بودن شخصیتهای خرس دنیا مثل Yogi Bear و Winnie the Pooh و teddy bears ایده یه خرس پلاستیکی، که میشد فشارش داد، شکل گرفت. اون اوایل، این خرس بنده خدا، چشم و دماغ، رنگی هم نداشت، ولی بچههای این خانواده، از سر شوخی و بازی، این بطری رو رنگ میکنن و بعدهها این رنگ به بطری هم اضافه میشه. اون اوایل، این بطری یه سری مشکلات داشته، مثلاً از گوشای جناب خرس، عسل نشتی میکرده، یا مثلاً دستای کارگرای خونه، تونل کارپالشون، موقع بستن درب بطری، مشکل پیدا میکرده. ولی بعدهها این مشکلات حل شد.
این بطری، الهامبخش خیلی از محصولات دیگه شد و چند وقت بعد از تولیدش، کلی از حیوانات باغوحش رو به قفسههای فروشگاهها آورد! به عنوان مثل، خرگوش برند Nestle. ولی هیچ کدومشون به اندازه آقا خرسه، موفق نبودن. اینجاست که آدم به اصالت ایده و طرح فکر میکنه!
ظرف عسلی که بعد از مهاجرت به ایران، شد بطری سس
خب، میرسیم به قسمتی که این ظرف عسل، تو ایران رنگ عوض میکنه و کاربریش میشه یه چیز دیگه. یکی از جالبترین نکات در مورد هر دوی این بطریها اینه که هم تو کشور مبدا، یعنی آمریکا، و هم ایران، جزو ظروف قدیمی و نوستالژیک به حساب میان. اینکه چرا یه ظرف عسل میتونه تو آمریکا معروف باشه، تقریباً جای سوالی نداره، ولی اینکه چرا یه بطری به شکل خرس، برای سس، باید محصول موفقی بشه و بمونه، جای فکر داره! تنها دیلی که میشه بهش فکر کرد، فقط اینه که چون سس گوجه فرنگی، توی ایران، با مهرام و این بطری، شروع شده و جا افتاده. وگرنه از هر دری بهش نگاه کنی، فقط به خودت میگی آخه چرا؟! جالب اینجاست که این بطری سس، که همه جوره برای محصول داخلش، طراحیِ غلطی به حساب میاد، تو سالهای اخیر در ایران، چندین شرکت داخلی رو وسوسه کرده که برای گرفتن سهم بازار، ازش کپی کنن! خرس که به خرس بزنه چی میشه؟! آفرین، شاه خرس.
رنگ پلاستیک سس خرسی، قرمزه و جنسش هم P.P است. رنگ درب چرخشی اون هم سفید هستش. شیارهای روی درب سس برای گیر کردن انگشت و باز کردن هستش و شیار وسط برای بیرون اومدن سس. درست پشت سر جناب خرس، قیمت و تاریخ تولید و کد تولید چاپ شده. چاپ صورت خرس توپولی (به قول خود مهرام) بصورت ناقص بوده و همیشه یا کثیف خورده یا نخورده. امّا مهمترین چاپ ایشون روی شکم خورده. چاپ دو رنگ سفید و سبز (چاپ تامپو) با نوشتههای ناواضح و قسمت پرینت شده بارکد برای اسکنرهای فروشگاهی. خود درب بطری هم محافظتی نداره که مطمئن باشی این سس قبلاً باز شده یا نه، یا کسی خدایی نکرده پُر و خالی نکرده باشش و به جای جنس اصل بهمون بندازه! پلاستیک بکار رفته در محصول، پلاستیک قابل بازیافته و نوع قالب اون هم، تزریق دمشی.
جنس ظرف پلاستیک کمی نرمه که البته اگر بخواین برای خروج سس اون رو فشار بدین، با مشکل روبرو میشین، چون قسمت نرم بدنه بطری سس، شکم و پشت ظرفه و در محل سر و صورت و دست و پا، استحکام خود بطری، مانع هرگونه تغییر شکلی میشه. فقط در صورتی که نور از پشت ظرف بتابه، می تونید مقدار موجود تو ظرف رو بفهمین. در غیر اینصورت ممکنه با ظرف خالی و ماجرای سس مونده در دماغ خرس روبرو بشین. سطح تماسی برای برعکس قرار دادن آقای خرس وجود نداره که سس ها رو راضی کنه، شاید از فرورفتگی دماغ تپل خان جدا شن.
اگر هم بعد از مصرف سس، کمی سس دور و ور دربش بمونه، که حتماً میمونه، بعد از مدتی سیاه میشه که توصیه میکنن نخورینش. اینکه این قسمت سیاه شده، داخل شیار گیر میکنه، خیلی حس خوشایندی نیست و بعید میدونم بهداشتی هم باشه.
در آخر هم میتونین این ویدیوی تبلیغاتی بطری سس خرسی رو که کاری از کانون ایران نوین هستش رو ببینین. دوباره میگم، اگر یه وقت به سرتون زد که سس تولید کنین و نیاز به بطری داشتین، پا نشید برین خدایی نکرده یه خرسی، جکی جونوری چیزی از فرنگ بیارین ها! یه زنگ به خود ما بزنین، تو راسته طرحفروشان، خودمون براتون یه بطری سس گوجه فرنگی حوب طراحی میکنیم. دم شما گرم.