اشتباه نکنین! کارآفرینی با طعم دزدی طرح بطری یک مطلب درباره اخلاق نیست. چون میگن آدم دزد، دین و ایمون نداره! بلکه میخوایم بگیم که دزدی طرح دیگران، چطور به تجارت شما آسیب میزنه. بعضیا به این کار میگن کپی، بومیسازی، مهندسی معکوس و … تازه اسم خودشون رو هم میذارن کارآفرین! ولی ما بهش میگیم دزدی! دلیلشم اینه که وقتی یک شرکتی، حقوق مادی و معنوی طرح یک بطری رو به نام خودش ثبت کرده، در حقیقت مالکیت اون طرح رو داره، و وقتی کسی از اون طرح استفاده کنه، به چیزی که مالکش کس دیگهایه، دستدرازی کرده. شما اسم این کار رو چی میذارین؟! در ادامه، ما نظر خودمون رو میگیم که چرا طرح بطری دیگران رو ندزدیم، اینکه شما گوش میکنین یا نه، به ما ربطی نداره. امّا امیدواریم خدا به راه راست هدایتتون کنه. آمین.
عدم موفقیت تجارت شما!
بله! خیلیا میرن طرح کپی میکنن، به امید اینکه موفقیت اون شرکتی که ازش کپی میکنن رو بدست بیارن. ولی یکم عمیق فکر کنین، علاوه بر تمام مطالبی که بعد از این میگیم، کی گفته دلیل موفقیت یک شرکت و محصول، فقط و فقط به خاطر طرح بطری محصولشه؟ واسه اینکه به اندازه اون شرکت موفق شین، تازه با فرض ثابت بودن بازار هدف و … باید تمام تجارتش رو کپی کنین! خب حالا سوالی که پیش میاد اینه که، اگر شما حال و حوصله این کار رو دارین، خب مثل یک انسان شریف، تجارت خودتون رو خلق کنین! شما که دارین زحمت میکشین، درست بکشین.
آسیب به وجهه برند شما
اولین اصل و مهمترین هدف برندینگ، ایجاد و جلب اطمینان و اعتماد مخاطبه. وقتی شما طرح دیگران رو کپی کنین، مردم نسبت به برند شما بیاعتماد میشن. وقتی شما طرح رو دزدیدین، چه اعتباری هست که محصول شما و هر چیز دیگهای از شرکت شما، دزدی نباشه؟ چطور میشه به حرف شما اطمینان کرد، که درباره مزایای محصول خودتون، دروغ نمیگین؟
عدم تطابق با بازار هدف شما
هر شرکتی، وقتی یک چیزی رو طراحی میکنه، برای یک بازار هدفی طراحی میکنه. اون طرح، متناسب با روحیات و نیازهای اون مردمه. شاید محصول شما، با محصول اون شرکت تشابه داشته باشه، ولی همون نیست! و اون شکلی که شما در مورد محصولتون حرف میزنین، اونا حرف نمیزنن. در نتیجه طرح کپی شده، شبیه یه چیز اضافی تو جریانات کاری شما به نظر میاد.
عدم تطابق با محصول شما
وقتی یک طراحی بطری انجام میشه، اون طرح یکی از کارهاش اینه که درباره محصول داخل خودش، اطلاعاتی رو منتقل کنه. وقتی شما محصول خودتون رو داخل طرح بطری دیگران میریزین، مثل این میمونه که یه روز صب از خواب پاشین، و ببینین قیافه و بدن شما تغییری نکرده، ولی شخصیت، افکار، صدا و رفتار شما تغییر کرده. به نظرتون، همچین آدمی قابل اعتماده؟ یا باید ببریمش پیش پلیس؟ شایدم تیمارستان!
ایجاد محدودیت در بازاریابی
وقتی شما طرح بطری کسی رو بدزدین، مثل هر دزد دیگهای، محتاط میشین. در نتیجه نمیتونین خیلی جاها ظاهر بشین. مجبورین چراغ خاموش حرکت کنین. مثلاً اگر از یک شرکت خارجی کپی کنین، دیگه نمیتونین نمایشگاه بینالمللی شرکت کنین و صادرات داشته باشین. اگرم از یه شرکت داخلی کپی کنین، سعی میکنین خیلی جاها آفتابی نشین که لو نرین و دردسر درست نشه. خب چه کاریه؟ نکن.
مشکلات قانونی
وقتی کسی طرحی رو به نام خودش ثبت میکنه، و مالکیت اون چیز رو تصاحب میکنه، قطعاً ازش میتونه محافظت هم بکنه. یه کسی تعریف میکرد، که یه شرکتی رفت و بطری یه شرکت دیگه رو کپی کرد. وقتی شرکت فهمید، رفت شکایت کرد. بعد از چند وقت، تمامی محصولات شرکت کپیکار، یعنی هم بطری و هم محصول داخلش، توقیف شد و باید طبق قانون، منهدم میشد! دقت کنین، منهدم! یعنی باید همه رو میریخت دور. بماند که جریمه قانونی و … هم بهش خورد. لازمه بگیم که براش سوءسابقه هم شد؟
پنبه دزد، دست به ریشاش میکشد!
یکی بود یکی نبود. تاجری بود که کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه شده بود. تا اونجا که بازرگانای دیگه به اون حسودی می کردن. یک روز یکی از بازرگانا نقشه کشید و شبانه به انبار پنبه تاجر دستبرد زد.
به تنهایی شب تا صبح پنبهها رو از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خونه خودش انبار کرد. صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل، تمام پنبههاش به غارت رفته. داد و فریاد کنان به نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم. قاضی هم دستور داد که ماموراش به بازار برن و پرسوجو کنن و دزد رو پیدا کنن. اما نه دزد رو پیدا کردن و نه پنبهها رو.
قاضی با عصبانیت گفت: چرا دست خالی برگشتین؟ حتی به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتن: چرا. بعضیها درست جواب ما رو نمیدادن، ما به اونها مشکوک شدیم. قاضی گفت: از این ستون به اون ستون فرجه. برین اونها را بیارین. ماموران رفتن و تعدادی از افراد رو دستگیر کردن و آوردن. قاضی، تاجر پنبه رو صدا کرد و گفت: به کدوم یکی از اینا شک داری؟ تاجر پنبه گفت: به هیچ کدوم. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد رو شناختم. دزد بیچاره اونقدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه بره و پنبهها را از سر و ریش خودش پاک کنه. ناگهان یکی از همون تاجرهای محترم دستگیر شده، دستش رو به صورتش برد تا پنبه را پاک کنه.
قاضی گفت: دزد همین است. تاجر محترم گفت: من پنبههای همکارم را ندزدیدهام. قاضی گفت: همین حالا مامورانم رو میفرستم تا خونهات رو بازرسی کنن. یک ساعت بعد ماموران خبر دادن که پنبهها در زیرزمین تاجر انبار شده و اون هم به جرم خودش اعتراف کرد و از اون به بعد وقتی میخوان بگن که آدم خطاکار خودش رو لو میده، میگن: پنبه دزد، دست به ریشاش می کشد.
از اخلاق کاری و حرفهای هم حرف نمیزنیم. چون اگر این حرفا رو قبول داشتین که اصلاً به دزدی فکر نمیکردین! ولی دوستانه، ما بهتون پیشنهاد میکنیم که به جای کارآفرینی با طعم دزدی طرح بطری هروقت یه طرح بطری خواستین، یه سر به راسته طرح فروشان ما بزنین، ما براتون یه بطری خوب طراحی میکنیم که خیلی شیک و قانونی، یه طرح برای خودتون داشته باشین.
آفرین!