در ستایش فرهنگستان زبان و ادب فارسی
بطری بازار تجارتیه که در بستر فرهنگ ایرانی به وجود اومده و قراره تو همین بستر هم زنده بمونه. از همون ابتدا هم سعی کرد که به این فرهنگ پایبند بمونه و بهش احترام بذاره. حتی مسئولیت اجتماعی خودش رو ثبت، حفظ و نشر فرهنگ عامه ایرانی تعیین کرد. یکی از وجوه فرهنگ یک ملت که باعث اتحاد و ارتباط اونها میشه، زبانه و فرهنگستان زبان و ادب فارسی به حفظ این جنبه از فرهنگ کمک میکنه.
هرچند که ممکنه در ظاهر فروش بطری و طراحی بطری، بی ارتباط به این دغدغه باشه، امّا به عنوان یک تجارت ایرانی، حتی طراحی برند بطری بازار هم بر پایه فرهنگ ایرانی شکل گرفته. میشه گفت که حیات این تجارت به این فرهنگ گره زده شده که همیشه دغدغهاش بمونه.
چیزهایی مثل فرهنگ پهلوانی و فرهنگ بازاری به خصوص بازار بزرگ تهران (به دلیل مرکزیت بطری بازار در تهران) و … تو این مطلب، کمی در مورد این دغدغه و فرهنگستان زبان و ادب فارسی صحبت میکنیم.
چندین دههست، بله دهه! که استفاده از کلمات فرنگی، برای بعضی از افراد شده نشونه باسوادی و فرهیختگی. انگار که زبان علمی، باید زبان فرنگی باشه. اگر میخواین که به زبان علمی فارسی صحبت کنین، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، منبع واژگان و نگارش شماست. چون تمامی مقالات و پژوهشها و پایاننامهها و … از همین منبع استفاده میکنن.
بدترین صورت این تهاجم واژههای بیگانه هنگامی است که کاربرد آن را نشانه دانشمندی و فرهیختگی بشمارند و به آن فخر فروشند که به راستی این روش نوعی بیماری فرهنگی است که باید با آن به پیکار برخاست.
دکتر انور خامهای – زبان فارسی و نوآوران مقلد و بیپایه! – مجله گزارش شماره 63 اردیبهشت 1375
فرقی نمیکنه که شغل شما چی باشه. کارآفرین، طراح، هنرمند یا … به عنوان یک شهروند، هیچکدوم از فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و … شما، نمیتونه از بستر فرهنگی خودش جدا باشه.
زبان، یکی از ابزارهای ارتباطی آدما با همدیگهست و به همین ترتیب، یکی از عناصر تشکیل دهنده فرهنگ میشه. ظلم کردن به یک زبان، هیچ فرقی با خودزنی نداره!
وقتی فرهنگ رو از مردمش جدا میکنیم، زنده بودن و رشد کردن رو ازش میگیریم. مثل یک عضو بدن، که اگر قطع شه، بعد از یک مدت پوسیده میشه. اینجوری میشه که تبدیل به سنت میشه و بعد از یک مدت اسم عقب موندگی روش میذاریم. این یعنی ظلم.
حالا چه فرقی داره؟ درود، سلام یا Hello
مساله این نیست که بخوایم مته به خشخاش بذاریم. بلکه این استفاده از کلمات، راه به خیلی چیزا میبره.مثلاً شما به تعزیه یا نقاشی قهوه خانهای نمیتونی بگی آرت. چرا؟ چون یه جوریه! نمیشینه بهش. همون واژه هنر بیشتر بهش میشینه و قابل درکه.
درک میکنین؟ وقتی شما به هنر بگین آرت انگار که ناخودآگاه بخشی از تاریخ یک فرهنگ رو ازش جدا میکنین. اگر به معمار بگیم آرشیتکت، بخشی از تاریخ معماری و بناهای یک فرهنگ رو به قتل میرسونیم. اتفاقی که سالهاست داره جلوی چشممون میوفته.
این مطلب برای این نیست که شما تشویق بشین مثل ابولقاسم فردوسی، به روش اون زمان، از زبان فارسی استفاده کنین.
بر خلاف تصور عموم هم، این فرهنگستان، هیچ اصرار متعصبانهای به استفاده نکردن از کلمات عربی، انگلیسی و … هم نداره! بلکه یک شیوهنامه تدوین کرده، که توی اون گفته در چه شرایطی و به چه شکلی، یک کلمه ساخته شه و جایگزین شه، و در چه شرایطی نه.
فرهنگستان رو با یک سری آدم افراطی دیگه هم اشتباه نگیرین. اون جوکهایی که شنیدین که به پیتزا میگفتن کشلقمه و … از مصوبات فرهنگستان نیست.
تاریخچه فرهنگستان زبان و ادب فارسی
اولین تلاشهای حفظ زبان فارسی در سال 1303 شکل گرفت. واژگانی مثل هواپیما، فرودگاه، خلبان و … از کلمات همون دوران هستن. تاریخچه کامل فرهنگستان رو میتونین داخل این صفحه مطالعه کنید ولی ما هم به صورت خلاصه براتون میگیم.
فرهنگستان اول
اولین فرهنگستان در سال 1314 تشکیل شد.
استادان و رجال ناموری در عرصۀ ادب و نویسندگی چون بهار، دهخدا، فروغی (محمدعلی)، فروغی (ابوالحسن)، سعید نفیسی، سیّد نصرالله تقوی، رضازادۀ شفق، بدیعالزمان فروزانفر، علیاصغر حکمت، عبدالعظیم خان قریب، حسین گلگلاب، رشید یاسمی، رهنما، ادیبالسلطنه سمیعی، صدیق اعلم، فاطمی از اعضای پیوستۀ فرهنگستان اول بودن. در سنوات بعد بر شمارۀ اعضای پیوستۀ فرهنگستان افزوده شد، از جمله: ابوالقاسم غنی، ابوالقاسم پورداود، اقبال آشتیانی، محمد حجازی، قزوینی، تدیّن، مسعود کیهان، جلال همایی، رعدی آذرخشی، احمد بهمنیار، حسنعلی مستشار، سرهنگ مقتدر، مصطفی عدل، علیاکبر سیاسی، محمود حسابی.
همچین اعضای وابستۀ فرهنگستان عبارت بودن از: جمالزاده، فخر ادهم، کریستنسن (دانمارک)، هانری ماسه (فرانسه)، ریپکا (چکسلواکی)، منصوربیک فهمی، علیبیک الجارم، محمد رفعتپاشا (مصر)، آرتر پوپ (امریکا)، محمد اقبال (پاکستان)، ربتس و پولووسکی (روسیه)، نیکلسون (انگلستان)، هادی حسن و محمد حسنین هیکل (مصر).
در اون زمان، فرهنگستان زیاد دغدغه واژهسازی نداشت و بیشتر به دنبال معادلسازی کلمات بود.
اگر بخوایم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگیم که فرهنگستان اول، در پیگیری بهموقع، از آفتی که به زبان فارسی روی آورده بود وظیفۀ خودش رو ادا کرد و چون اعضای برجستۀ اون، که ارکان اون سازمان بودن، اصولاً اعتقادی به واژهسازی نداشتن، در فضای فرهنگی نسبتاً سالمی که پدید آورده بودن نیازی به فعالیت پیگیر احساس نکردن و رفتهرفته فرهنگستان از پویایی افتاد و دچار رکود شد.
فرهنگستان دوم
استاد محمّد مقدّم، پایهگذار گروههای آموزشی زبانشناسی، نُه سال بعد از تعطیل شدن فرهنگستان اوّل، در سال ۱۳۴۲، دربارۀ خطر حضور و هجوم واژههای بیگانه هشدار داد. در رسانهها هم بحثهای بسیاری دربارۀ لزوم حراست از زبان پُرمایۀ فارسی و پروروندن اون برای جوابگویی، بهمقتضای پیشرفتهای علمی و فنّی جدید، درگرفت. با این مقدّمات، زمینۀ بازگشایی فرهنگستان فراهم شد و سرانجام در پنجم مرداد ۱۳۴۷، فرمان تأسیس «بنیاد شاهنشاهی فرهنگستانهای ایران» صادر شد و در نهم آبان ۱۳۴۹ وزیر فرهنگ و هنر یازده تن از اعضای پیوستۀ فرهنگستان زبان ایران رو به محمدرضا شاه معرفی کرد. از جملۀ اعضای پیوسته این افراد بودن: صادق کیا (رئیس)، محمد مقدم، حسین گلگلاب، محمود حسابی، جمال رضایی، یحیی ماهیار نوابی، مصطفی مقربی، رضازادۀ شفق، ذبیح بهروز. اولین شورای این فرهنگستان در ۲۳ آبان ۱۳۴۹ در وزارت فرهنگ و هنر تشکیل شد.
این فرهنگستان، کمی افراطی بود و به اصطلاح “سرهگرا” بود. یعنی به دنبال ساخت واژگان کاملاً فارسی بود که نتیجه این انتخابها، کلمات نامانوسی بود که مردم با اون ارتباط برقرار نمیکردن و فراگیر نشد. به عنوان مثال، این کلمات از خروجیهای این فرهنگستانه:
برآهیخته abstract، مهرازarchitect ، ترکیزه bacteria، ریسمان building، شادخانه cabaret، رختدان، رختان commode، تنیزه corpuscule، تزن، تزند current، دُشدمید deformed، افراس، افراه doctrine، بندیزه ligament، گوشیاری monitoring، پردیز park، باغراه parkway، پرگیر environment، زاوری service، خودزاوری self-service، بخشیزه subdivision، همیست، همیستاد system، آموختار teacher، نهشته، برنگاشت hypothesis.
فرهنگستان سوم
این فرهنگستان، کمی بعد از انقلاب اسلامی ایران تشکیل شد. اهداف این فرهنگستان از زبان خودشون به این شکله:
حفظ قوّت و اصالت زبان فارسى، بهعنوان یکى از ارکان هویت ملّى ایران و زبان دوم عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامى؛ پروردن زبانى مهذّب و رسا براى بیان اندیشههاى علمى و ادبى و ایجاد انس با مآثر معارف تاریخى در نسل کنونى و نسلهاى آینده؛ رواج زبان و ادب فارسى و گسترش حوزه و قلمرو آن در داخل و خارج از کشور؛ ایجاد نشاط و بالندگى در زبان فارسى، به تناسب مقتضیات زمان و زندگى و پیشرفت علوم و فنون بشرى با حفظ اصالت آن.
این فرهنگستان به نسبت فرهنگستانهای گذشته، تعادل بیشتری در معادلسازی و واژهسازی داره. مصوبات این فرهنگستان رو میتونید در این قسمت مطالعه کنین. مصوبات یعنی واژگانی که به تایید این فرهنگستان رسیده.
رسم الخط فارسی
یکی از فعالیتهای فرهنگستان، اینه که دستور خط و فرهنگ املایی خط فارسی رو تدوین و منتشر کنه. این مصوبات رو میتونید داخل سایت فرهنگستان دانلود کنید.