کارآفرینی اجتماعی و مسئولیت اجتماعی، عبارتهایی هستن که اخیراً زیاد میشنویم. فرقی نمیکنه تجارت شما چی هست، چه محصولی تولید میکنین و یا چه خدمتی ارائه میدین. به عنوان یک شهروند، به عنوان یک انسان، به عنوان بخشی از اجتماع، ما در قبال اطراف خودمون مسئولیت داریم. مسئولیت حفظ چیزهای خوب و بهتر کردن هر آن چیزی که در توانمون هست. انجام این کار، زندگی دیگران رو بهتر میکنه و به شکل جالبی، زندگی ما رو هم بهتر میکنه.
کارآفرینی اجتماعی
طبق تعریف توی کتابا، کارآفرینی اجتماعی یعنی شناسایی یک مشکل اجتماعی و تلاش برای حل اون مشکل از طریق کارآفرینی. این تعریف خیلی گسترده به نظر میاد، به همین دلیل هم، کارآفرینی اجتماعی میتونه توی خیلی از موارد ایجاد شه. دقت کنین که این کار، با خیریه و … تفاوت داره. در کارآفرینی اجتماعی، فرد کارآفرین به عنوان یک صاحب تجارت وارد عمل میشه و با کسب سود و ایجاد توانایی اقتصادی، به اهداف انسانی خودش میرسه.
یکی از نمونههای خیلی خوب ایرانی، گروه بهداشتی فیروز هستش، که تولیدکننده محصولات بهداشتی کودک و مادر کودک هست. بنیانگذار این شرکت، آقای سید محمد موسوی هستن. خدا عمر طولانی و با عزت بهشون بده.
گروه بهداشتی فیروز
کمتر کسی این موضوع رو میدونه، ولی 90% کارکنان کارخانه فیروز معلول هستن. دلیل این بیخبری هم اینه که آقای موسوی، علاقهای نداره که روی این موضوع، مانور تبلیغاتی بده! بلکه داره با درست انجام دادن کار خودش و ارزشآفرینی، با استفاده از افراد توانایی مثل معلولین، به اجتماع خودش کمک میکنه.
تاریخچه ایجاد شرکت فیروز برمیگرده به اوایل انقلاب اسلامی ایران. گروه بهداشتی فیروز در سال ۱۳۵۳ با مشارکت شرکت جانسون اند جانسون آمریکا به عنوان اولین تولید کننده محصولات بهداشتی کودک در خاورمیانه آغاز به کارکرد و امروز پس از گذشت ۴۰ سال به عنوان بزرگترین تولید کننده تخصصی محصولات کودک در ۵ گروه محصولی، کالاهای متنوعی رو عرضه می کنه.
اون زمان اسمش شرکت جانسون اند جانسون ایران بود که 49 درصد برای جانسون آمریکا و 51 درصد سهامش برای سرمایهداران ایرانی بود. پس از انقلاب این شرکت در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت و بنیاد اون رو سال 1379 به مزایده گذاشت، مزایدهای که نقطه عطفی در سرنوشت این برند ایرانی شد. سیدمحمد موسوی که کارآفرینان او را با نام بنیانگذار فیروز میشناسن، به همراه اعضای گروه مدیران در مزایده شرکت کردن و ادامه حیات این برند رو با هدف خرید شرکتهای دولتی و زنده نگه داشتن فعالیتهای تولید داخلی تضمین کردن.
اعتقاد دارم برند از آن یک نفر نیست، بلکه سرمایه ملی است. اگر امروز از فیروز سخن میگوییم، فیروز برای موسوی نیست. فیروز برندی ملی است. اگر فیروز و محصولاتش که مخصوص پوست و موی کودک و بزرگسال است وجود نداشت، به جای آن مردم از چه باید استفاده میکردند؟ پس فیروز سرمایهای ملی است که مانند کوه در برابر برندهای خارجی ایستاده و کیفیت محصولش اطمینان قلبی را در دل هموطنان ما ایجاد کرده و آنها با اطمینان خاطر از محصولات ما استفاده میکنند.
سید محمد موسوی
روی صفحه اول وبسایت این شرکت، با سه حوزه مسئولیت اجتماعی این شرکت آشنا میشیم. از طرفی آقای موسوی، کانون معلولین توانا رو ایجاد کردن که میتونین با فعالیتهای این کانون داخل وبسایتش بیشتر آشنا بشین.
سید محمد موسوی
ایشون در خرماپَزان تابستان سال ۱۳۳۳در شهر قزوین و در یک خانواده مذهبی به دنیا اومد. پسر پنجم خانواده بود. پدر ایشون مرحوم سید قوام، از معتمدین شهر قزوین بود و در خیابان عبیدذاکانی این شهر مغازه علافی (خواربارفروشی عمده) داشت و به عنوان امین روستائیان محصولات اونها را به معرض فروش میذاشت. از ساداتی که در کنار تَدین، بسیار مقید به رعایت حقالناس و مورد احترام مردم بود. نام مادرشون فاطمه بود. مادری که اگر چه در کودکی ایشون رو تنها گذاشت و در نه سالگی به دیار باقی شتافت، امّا سایه چند ساله مادرشون بر سر ایشون بسیار در زندگی و آیندهشون تأثیرگذار بود.
معلولیت محدودیت جسم است و نه ناتوانی
سید محمد موسوی
داستان زندگیشون بسیار پر فراز و نشیب هستش. متن کامل مصاحبه ایشون رو میتونین با استفاده از منابع آخر این متن بخونین. امّا به طور خیلی خلاصه، به خاطر رنجهایی که به دلیل دیدگاه جامعه نسبت به معلولین، کشیده بودن، قبل از کنکور، تصمیم گرفتن که برن آمریکا، اونجا تحصیلات پزشکی رو بگذرونن و بعدش به ایران برگردن و از معلولیت دیگران جلوگیری کنن. بعد از تحصیلاتشون در آمریکا، در روز اول سال 1358 به ایران برمیگردن. در سالهای اولیه انقلاب، مشغول فعالیتهای فرهنگی میشن. بعد از فعالیتهاشون در ایران، سمتهای مختلفی از جمله مسئول اداره پست و تلگراف و تلفن شهرستان قزوین، پایه گذاران شعبه کمیته امداد امام (ره) در سیستان و بلوچستان و … رو کسب کردن. در همون زمانها احساس میکنن که اینجور کارها، برای شخصیتشون کافی و ارضا کننده نیست. این میشه که با چند نفر از دوستانشون، گروه مدیران البرز رو تاسیس میکنن و به خصوصیسازی در ایران کمک میکنن. بعد از اون کانون معلولین توانا رو تاسیس میکنن و از افراد همون کانون برای جذب نیرو استفاده میکنن.
معتقدم مدیر کسی است که بداند شغل اش معنای گدایی دارد، او باید گدای مشاوره، علم و تخصص باشد.
سید محمد موسوی
ویدیوی زیر ببینید تا با شخصیت جذاب ایشون بیشتر آشنا بشین.