5 اصل روح معماری ایران از نگاه استاد پیرنیا
پهلوان بطری بازار، معتقده از اونجایی که ما و شما و هر کس دیگهای توی این مملکت، داره در یک بستر فرهنگی ایرانی، زندگی و کسب درآمد میکنه، باید بتونه این فرهنگ رو بشناسه و متناسب با اون کارهاش رو انجام بده. این شد که براش سوال شده، فرهنگ ایرانی یعنی چی اصلاً که داریم ازش حرف میزنیم؟ هنوز جواب مشخصی براش نداره، ولی تلاشش رو میکنه که به جواب برسه و به دیگران هم منتقل کنه تا اونها هم استفاده کنن. چند وقت پیش به یه کتابی سر زد به اسم “ریختشناسی بازار” نوشته خانم آزیتا رجبی از انتشارات آگه. توی یک بخش از اون کتاب از 5 اصل روح معماری ایران از نگاه استاد پیرنیا صحبت شده بود که جالب بود.
استاد محمد کریم پیرنیا (روحشون شاد) به پدر معماری سنتی ایران معروف هستند. ایشون در زمینه معماری ایران، تحقیقات زیادی انجام دادن و از ایشون کتابها، مقالات و … زیادی به جا مونده که با یه جست و جوی سطحی در اینترنت، میتونین بهشون دسترسی پیدا کنین. این موارد رو ایشون درباره روح معماری ایران فرمودن:
1. درونگرایی
منظور از درونگرایی در معماری ایرانی همان درونی کردن همه چیز حتی فضاهای باز شهری است. به صورتی که حتی میدانها نیز مانند حیاط، مجموعهای بزرگ از یک درون به نظر میآیند و در خود حس امنیت حیات و رفاه را به حداکثر میرسانند.
درونگرایی همانا شکلگیری ترکیب فضاها و بناها به سوی درون و حول حیاط مرکزی است که با ساخت اقلیمی و فرهنگی ایران تطابق کامل دارد و در واقع به نظم در آوردن فرم درونی بناهاست. دقیقاً در اینجاست که تضاد میان درون و بیرون بر ارزش بیرون میافزاید و توجه به این نکته جلب میشود که در معماری سنتی ایرانی، شهر “درون” تلقی میگردد و خارج از شهر “بیرون” به حساب میآید و حد فاصل این دو، در یا دروازه قرار میگیرد که عامل ارتباطدهنده میان درون و بیرون است.
درست چنین عملکرد درونگرایی در ارتباط با فضا و حریم خانواده و شهر (مساکن)، در فضا و حریم بازار با محلات به رایالعین قابل مشاهده است.
بازار سنتی دقیقاً از روح درونگرایی معماری ایرانه در کنه وجود جاذبه درونی دارد که فرد را به درون خود میکشاند و این فضا را به فضای درونی تبدیل میکند و حد فاضل آن با بیرون سردر ورودی بازارهای مسقف است که ناخودآگاه ما را به فضایی متفاوت با بیرون خود سوق میدهد و در این فضا تعلق خاطر، احساس امنیت و روح زندگی جریان دارد. یعنی همه چیز حرکت به سمت درون دارد و فضا دارای روح پذیرنده است. در درون بازار، فضاهای باز مرکزی مثل چهارسوقها، نقش فضای باز درونی یا حیاط را ایفا میکند.
2. مردمواری
منظور از مردموار بودن، رعایت مقیاسی انسانی به شکلی مطلوب و مردمپسند در فضاهای معماری سنتی ایرانی است و بازار نمود بارز این فضای مردموار است.
3. خودبسندگی
خودبسندگی به مفهوم حداکثر استفاده از امکانات موجود و در دسترس یا به معنای درگر مصالح “بومآورد” است که بازار سنتی دقیقاً منطبق بر آن بوده و در نقاط مختلف با تطابق کامل خود با مواد و مصالح موجود در محل و خصوصاً بومی شکلی کامل از معماری سنتی منطبق بر محیط خود را عرضه میدارد.
4. پرهیز از بیهودگی
پرهیز از بیهودگی به معنای دوری جستن از بیهودهگزینی و اتلاف فضاها و جلوگیری از تزئینات زائد و فاقد مصرف و کاربرد مجسمه و … است که در بنای اروپایی دیده میشود. بازار نمونهای از سادگی، فاقد فضاهای تزئینی بدون استفاده، برعکس دارای فضاهای به غایت مصرفی و مفید، برخوردار از محیط و فضا با کمترین پِرت و بیهودگی و دارای حداکثر فضاهای کاربردی و حتی تزئینات شایسته و قابل استفاده است.
5. نیارش و پیمون
نیارش و پیمون که نیارش به معنای مقاومت و پایداری بنا و پیمون به مثابه تعیین تناسب بین اجزای بناست و این دو از اصولی هستند که با هم به بنای ایرانی جلوهای منطقی و زیبا میبخشند. در بازار، نیارش و پیمون، دوام و تناسبی را به این بناهای منسجم و به هم پیوسته میدهد که تفکیک آنها را غیرممکن میسازد و شکلی وحدتبخش و ماندگار را در قلب شهر اسلامی بوجود میآورد.
در معماری ایرانی همچون سایر هنرهای ایرانی نوعی کمالگرایی به وضوح قابل مشاهده است. در فضای شهرهای ایرانی، پیوستگی اجزا در یک کل هدفمند و منظم وجود دارد که در عین کثرت خود مطلقاً “کل مجرد” نبوده، بلکه با اجزای دیگر وحدت یافته و به یک “کل کمال یافته” منتهی میگردد، و این کل کمال یافته در بخشهای مختلف شهری همچون بازار به رآیالعین عرصه ظهور مییابد، همچون راستهها، تیمچهها و سراها و … که با نظم هندسی مستقل، متمرکز و ریتمیک در طول راستههای بازار گسترده شده و میتوان آن را ثمره تفکر پویای انسان طی نسلها دانست.
فضاهای بازار متاثر از اعتقادات مذهبی و تجلی فضای جهانبینی جامعهای است که خواستار آزادی در اجتناب از فریب و ریا و انتخاب بهترینهاست. این تفکر به خریدار قدرت مقایسه برای انتخاب بهتر و ارزانتر و عاری از عیب و نقص و متناسب با توانش را میدهد. ساخت بازارهای سنتی نمودی از هنر اصیل ایران است.
هنر ایرانی سعی در نمایش وحدت خلقت به رغم تعدد و کثرت آفریدهها دارد و در حقیقت حول محور توحید به نمایش معنوی متاثر از وحدانیت میپردازد. در هنر ایرانی حرکت به سوی وصال هستیبخش جهان متجلی است. هنر ایران اسلامی تجلیگاه ایمان ناگسستنی به ذات ربوبی است.
هنرهای اسلامی با فواصل زمانی و مکانی فراوان دارای روحی واحد و وحدتی جداییناپذیرند. این روح وحدتبخش در معماری بناهای شهری، بازارها، کاروانسراها، سقاخانهها و … و حتی در نحوه قرارگیری اجزا در کنار هم قابل رویت است.
در واقع، هنر اسلامی به بهترین شکل در فضایی چون بازار، عرصه تکامل و ظهور یافته و گستره بازار تجلیگاه تفکر معنوی جامعه اسلامی است. جامعهای که در عین تنوع آفریدههایش به نوعی وحدت در هستی خود دست یافته و انسان را به تفکر برخاسته از درونمایه این نگرش سوق میدهد.
خب حالا که چی؟!
قصد از این حرفا، این نیست که شما برداری و مثل قدیم، بته جقه استفاده کنی یا طرح اسلیمی بچسبونی رو یه چیزی. ما از روح معماری ایران حرف زدیم. شاید فکر کنین اینا که همش مربوط به معماری بود، یا برای قدیم بود، به ما چه؟ شما این 5 اصل رو بردار و پیاده کن روی هرچی که میخوای. مثلاً طراحی داخلی فروشگاه یا کافه و رستوران خودت. یا مثلاً بستهبندی محصولاتت. اینطوری، خروجی کار شما، به صورت ناخودآگاه با مردم ارتباط بهتری برقرار میکنه و نتیجهاش چی میشه؟ رضایت بیشتر مشتری و فروش بیشتر.
از ما گفتن بود!
منابع عکس و متن:
- Feel Iran
- کتاب ریخت شناسی بازار – آزیتا رجبی – انتشارات آگه
- کتاب آشنایی با معماری اسلامی ایران – محمدکریم پیرنیا – انتشارات دانشگاه علم و صنعت